روز دوم – سفر به Ayutthaya، پادشاهی تایلند
فاصله بانکوک تا شهر تاریخی Phra Nakhon Si Ayutthaya حدود یک تا یکساعتونیم است؛ بسته به اینکه از آزادراهها استفاده کنید یا نه.
🔹 نکته:
هزینه استفاده از آزادراهها در این مسیر بین ۳۰ تا ۵۰ بت متغیر است. از هتل ما تا Ayutthaya حدود ۳ بار عوارض آزادراهی پرداخت کردیم. البته باید بدانید که آزادراه فقط در بانکوک و در مسیر پاتایا وجود دارد؛ در سایر شهرها، بزرگراهها کاملاً رایگان هستند.
برای مسیریابی، از Google Maps استفاده میکردیم که بسیار دقیق و کاربردی بود. تنها جایی که دقتش کاهش پیدا میکرد، تخمین زمان رسیدن در ساعات اوج ترافیک بانکوک بود؛ یعنی بین ۶ تا ۹ صبح و ۴ تا ۸ شب.
نگاهی به Ayutthaya؛ پاسارگادِ بانکوک
Phra Nakhon Si Ayutthaya برای بانکوک، همان جایگاهی را دارد که پاسارگاد برای شیراز دارد؛ البته نه با آن قدمت. شهری کوچک با مجموعهای از آثار باستانی باعظمت و بسیار دیدنی.
قدمت این بناها به قرن ۱۴ میلادی بازمیگردد و معماریشان ترکیبی از باورهای بودایی و شکوه شاهنشاهی آن زمان است.
گشتوگذار کامل در این مجموعه، ساعتها زمان میطلبد. اما ما تصمیم گرفتیم به چهار بنای مشهور و پرطرفدار بین توریستها سر بزنیم و بازدیدمان را به همینها محدود کنیم. هر کدام از این بناها بهتنهایی بین ۱ تا ۲ ساعت برای بازدید و عکاسی زمان نیاز داشت.
🛕 Wat Mahathat
اولین جایی که رفتیم، معبد معروف Wat Mahathat بود. این عبادتگاه زیبا و معروف، متعلق به قرن ۱۴ میلادی است و یکی از نمادهای شناختهشده Ayutthaya به شمار میرود.
از جذابترین بخشهای آن، سر بودا در میان ریشههای درخت است که به طرز شگفتانگیزی در دل طبیعت محصور شده. این تصویر، یکی از سوژههای محبوب عکاسان و گردشگران است و حتماً باید آن را از نزدیک ببینید.

Wat Chaiwatthanaram
دومین بنای تاریخی که در Ayutthaya بازدید کردیم، معبد باشکوه Wat Chaiwatthanaram بود؛ یکی از زیباترین و منظمترین سازههای باقیمانده از دوران سلطنت آیوتایا.
این معبد در سال ۱۶۳۰ میلادی ساخته شده است. ساختار کلی معبد شامل یک برج مرکزی بلند (پرَنگ) است که با ۸ برجک کوچکتر احاطه شده. این ترکیب، شکوه خاصی به بنا داده و بهراحتی میتوان عظمت دوران طلایی آیوتایا را از دل ویرانهها حس کرد.
فضای معبد بسیار آرام، باز و مناسب برای عکاسی بود. در کنار رودخانه قرار داشت و همین موضوع زیبایی آن را دوچندان کرده بود.
اگر نزدیک غروب آنجا باشید، نور طلایی آفتاب، به شکل مسحورکنندهای بر آجرهای قدیمی و بناهای فرسوده میتابد و حس تاریخی عجیبی را منتقل میکند.
برای ورود به معبد باید بلیط تهیه میکردیم، اما مبلغ آن کم بود (حدود ۵۰ بت بهازای هر نفر) و کاملاً ارزشش را داشت.
معبد Wat Phra Si Sanphet
سومین معبدی که در Ayutthaya بازدید کردیم، Wat Phra Si Sanphet بود؛ یکی از مهمترین و باشکوهترین معابد این شهر تاریخی. این معبد، در واقع بخشی از مجموعه کاخ سلطنتی قدیم بوده و در زمان خود، تنها مورد استفاده خانواده سلطنتی قرار میگرفته.
محوطهی اطراف معبد بسیار وسیع و سرسبز است و فضا حالوهوای باشکوه و باستانی دارد.
یکی از جالبترین چیزهایی که در این منطقه دیدیم، مغازههایی بود که لباسهای سنتی تایلندی (که همان لباسهای مرسوم و فاخر شاهان قدیم این کشور است) را برای اجاره به توریستها ارائه میدادند.
توریستها و حتی جوانان تایلندی، این لباسهای رنگارنگ و پرزرقوبرق را میپوشیدند و کنار بناهای تاریخی معبد، عکسهای یادگاری میانداختند. فضای اطراف پر از رنگ و شور بود.
قیمت اجاره این لباسها از ۱۰۰ تا ۱۵۰ بت به بالا بود و بسته به مدل لباس، نوع تزیینات و مدت زمان اجاره متفاوت بود. اگر اهل عکاسی و ثبت تجربههای خاص هستید، اجاره لباس سنتی در این معبد واقعاً تجربهای متفاوت است.

معبد Wat Yai Chai Mongkhon (วัดใหญ่ชัยมงคล)
این بنای تاریخی متعلق به قرن هفدهم میلادی است و از مهمترین معابد شهر Ayutthaya به شمار میرود. معبد اصلی آن در گذشته سقفی چوبی داشت که بر اثر زلزلهای تخریب شد، اما در سالهای اخیر بهطور کامل بازسازی شده است.
داخل معبد همیشه پر از زائر و عبادتکننده بود؛ جمعیتی متنوع از تایلندیها، چینیها، ژاپنیها و هندیها که برای دعا و نیایش گرد هم آمده بودند.
یکی از نکات جالب این معبد، چند مجسمه مومیاییشده از کاهنان بودایی است که در انتهای معبد داخل محفظههای شیشهای نگهداری میشوند. این مجسمهها چنان طبیعی و واقعی به نظر میرسند که حس عجیبی به بازدیدکنندگان منتقل میکنند و توجه خاصی را به خود جلب میکنند.

نقطه برجسته این معبد، بتکده بزرگ و باشکوهی است که گفته میشود در زمان حکومت پادشاه نارسوان بزرگ بازسازی شده است و همچنان نقش مهمی در مراسم مذهبی و عبادات زائران ایفا میکند.

ناهار و تجربه رستورانهای حلال در تایلند
بعد از بازدید از چهار بنای تاریخی، وقت ناهار شد. برای پیدا کردن رستورانهای حلال، معمولاً عبارت "halal restaurant" را در گوگل مپس جستجو میکردیم و رستورانهایی که امتیاز بالای ۴ داشتند را انتخاب میکردیم. خوشبختانه در تایلند رستورانهای حلال به نسبت به راحتی یافت میشوند و طعم و بوی غذاهایشان با ذائقه ما ایرانیها سازگار بود.
گوگل مپس قابلیت خوبی داشت و رستورانها را بر اساس قیمت در سه دسته تقسیم میکرد:
- ۰ تا ۱۰۰ بت
- ۱۰۰ تا ۲۰۰ بت
- ۲۰۰ تا ۳۰۰ بت
ما معمولاً دو دسته اول را امتحان میکردیم. جالب این بود که کیفیت غذا خیلی به قیمت وابسته نبود و بیشتر به امتیاز رستوران بستگی داشت. ظاهر رستورانها بیشتر روی قیمت تاثیر داشت.
با توجه به اینکه باید ۲۰ روز ناهار و شاممان را در رستورانهای مختلف تایلند صرف میکردیم، گزینههای دسته اول و دوم برای ما بهترین انتخابها بودند؛ یعنی رستورانهایی با امتیاز بالای ۴ و قیمت بین ۰ تا ۱۰۰ یا نهایتاً ۲۰۰ بت. متوسط قیمت یک پرس غذا بین ۸۰ تا ۱۵۰ بت بود.
غذاهای تایلندی آنقدر خوشمزه بودند که حتی بچههای بدغذای ما هم به راحتی آنها را میخوردند! اگر مثل پسر کوچک من اهل نودل و غذاهای آبکی نیستید، میتوانید چیکن بریانی یا بیف بریانی سفارش دهید.
در بعضی موارد هم غذاهایی که ظاهر چندان جذابی نداشتند را امتحان کردیم و از طعمشان راضی بودیم؛ فقط باید تاکید کنید که غذا تند نباشد.
معمولاً بیشتر مغازهها مرغ، ماهی سوخاری یا سرخشده سرو میکنند. نکته جالب این بود که تایلندیها چندان به داغ بودن غذا اهمیت نمیدادند؛ گاهی اوقات برنج یا خورشت یا حتی هر دو سرد سرو میشدند (به جز نودلها و غذاهای آبکی).
از آنجا که ما بیشتر به رستورانهای محلی میرفتیم، اکثر منوها به زبان تایلندی بودند. برای ترجمه منو از نرمافزار Thai – English translator استفاده میکردیم که بسیار به کارمان آمد.
همچنین چون خارج از بانکوک افراد کمی انگلیسی بلد بودند، از Google Translate برای ترجمه فارسی به تایلندی بهره میبردیم.
برای صبحانه معمولاً از فروشگاههای 7-Eleven که در سرتاسر تایلند به وفور یافت میشوند خرید میکردیم. صبحانه ما اغلب شامل انواع میوههای استوایی، چای یا نسکافه، مربای توت فرنگی و نان تست بود. البته میوه را از بازارهای محلی تهیه میکردیم.
قیمتها حدوداً به این شکل بود:
- نان تست: ۴۵ بت
- آب ۱.۵ لیتری: ۱۱ تا ۱۵ بت (بسته به برند)
- مربای کوچک توت فرنگی: ۶۰ بت
- بیسکوییت: ۱۰ تا ۳۰ بت
- بستنی: ۱۲ تا ۳۵ بت
نکته: برخی فروشگاهها برای کیسه پول اضافه هزینه میگرفتند؛ اگر نیاز نداشتید، درخواست نکنید.
تجربه یک ناهار متفاوت در ماه رمضان
روز دوم برای صرف ناهار به سمت یک رستوران محلی در حاشیه شهر حرکت کردیم که امتیاز خوبی داشت. اما وقتی رسیدیم متوجه شدیم در ماه رمضان، رستورانهای حلال در آن منطقه تعطیل هستند. ما که تا آنجا رانندگی کرده بودیم و وقت اذان هم شده بود، برای خواندن نماز به مسجد آن محل رفتیم.
مسجدهای تایلند بسته به شهر و منطقه، از ساده تا بسیار فاخر ساخته شدهاند. مسجد این منطقه ساده ولی دلپذیر بود.
حدود ۱۰ درصد مردم تایلند مسلمان هستند و جالب اینکه ادیان مختلف بدون مشکل کنار هم زندگی میکنند. مردم تایلند فارغ از اینکه بودایی یا مسلمان باشند، بسیار مهربان و سادهزیست هستند و خبری از تجملات در لباسهایشان نیست. ماشینهای شاسیبلند تویوتا، میتسوبیشی یا فورد زیاد دیده میشوند، اما بیشتر برای حمل بار استفاده میشوند، نه نمایش تجمل.

خوشبختانه رستوران بعدی که به مرکز شهر نزدیک بود باز بود. البته این تعطیلی مغازههای متعلق به مسلمانان تا ۳ روز بعد از عید فطر که عید اصلی سنیها محسوب میشود، ادامه داشت.
بعد از صرف ناهار دلچسبی که شامل سوپ گوشت، توپک مرغ همراه با نودل و سبزیجات، و برای بچهها برنج و خورشت گوشت بود، به سمت هتل حرکت کردیم. لازم به ذکر است که در رستورانهای محلی، غذا معمولاً تا ساعت ۱ بعدازظهر تمام میشد. به جز دو روز اول که از این موضوع مطلع نبودیم، باقی روزها رأس ساعت ۱۲ برای ناهار به رستوران میرفتیم.
دیدن فیلها در مسیر بازگشت
در مسیر بازگشت به هتل، چندین فیل بزرگ را دیدیم که در خیابانها راه میرفتند و به مسافران سواری میدادند. بچهها که تا آن زمان فیل را از نزدیک ندیده بودند، خیلی هیجانزده شدند. این بخش از برنامهمان نبود اما با آغوش باز از آن استقبال کردیم.
ماشین را پارک کردیم و از نزدیک فیلها را تماشا کردیم. هزینه فیلسواری نفری ۵۰۰ بت بود اما ما فقط به تماشای فیلها بسنده کردیم. همچنین امکان غذا دادن به فیلها هم با پرداخت هزینه وجود داشت.

شام در محله مسلمانان
بعد از دیدن فیلها به سمت هتل حرکت کردیم تا کمی استراحت کنیم. حوالی ساعت ۸ شب برای صرف شام به محله مسلمانان رفتیم. آنجا غذایی را امتحان کردیم که روش سرو آن حسابی توجهمان را جلب کرد و مشتاق شدیم امتحانش کنیم. چون از مقدار غذا خبر نداشتیم، دو مدل غذا سفارش دادیم که خیلی زیاد شد!
اولی صدف نیوزلندی با پنیر بود که بهش پیتزا میگفتند و دومی غذایی بود که اسمش را نمیدانم و خوردنش یک ماجرای خاص داشت!
بعد از سفارش، کلی مواد خام، یک اجاق، یک کتری پر از آب گوشت، کره و یک ظرف مخصوص پخت آوردند. ما که بلد نبودیم چطور باید از این وسایل استفاده کنیم، کمی با آنها دست و پنجه نرم کردیم تا صاحب رستوران برای کمک آمد.
آب گوشت را در حفره اطراف ظرف برامدگی بزرگ میریختند. روی قسمت برآمده کره میمالیدند و مرغ، گوشت گوسفند و گاو ورقهشده را روی آن کباب میکردند. باقی مواد اولیه مثل نودل، سبزیجات و تخممرغ در آب گوشت پخته میشدند. هر وقت آب کم میشد، با کتری آب اضافه میکردیم.
تقریباً یک کیلو گوشت بود! طبق معمول سس تند هم داشتند که خودشان داخل آب گوشت میریختند، اما ما از آن صرف نظر کردیم. اول غذا کمی بیمزه بود، اما وقتی آب کنار ظرف غلیظ شد، خوشمزهتر شد. بچهها بیشتر کبابها را دوست داشتند.
در نهایت، چون خیلی سیر شده بودیم و نمیتوانستیم همه گوشتها را بخوریم، حدود ۳۰۰ گرم گوشت گوساله ورقهشده را به صاحب رستوران پس دادیم!
