۲۰ روز با ماشین از سر تا ته تایلند | سفرنامه تایلند با خانواده - روز سوم Sukhothai

روز سوم: سوخوتای - پایتخت باستانی تایلند

روز سوم را با یک سفر طولانی به سمت شهر تاریخی و زیبای سوخوتای آغاز کردیم. تقریباً ۵ ساعت رانندگی به سمت شمال داشتیم تا به این شهر برسیم که از قرن ۱۳ میلادی پایتخت تایلند بوده است. بناهای موجود در سوخوتای متعلق به همان دوره تاریخی هستند و دیدن آن‌ها حس قدم زدن در تاریخ را به آدم منتقل می‌کند.

یکی از نکات جالب این بود که در هیچ روزی از هفته اماکن تاریخی و توریستی تعطیل نبودند، که این موضوع برنامه‌ریزی سفرمان را بسیار آسان‌تر می‌کرد.

وقتی به ورودی پارک تاریخی سوخوتای رسیدیم، متوجه شدیم علاوه بر پرداخت بلیط ورودی، سه روش برای گشت‌وگذار در محوطه وجود دارد که هزینه‌های متفاوتی دارند. چون محوطه بسیار وسیع بود، پیاده‌روی زیاد توصیه نمی‌شد.

ما گزینه اتوبوس گشتی را انتخاب کردیم. این اتوبوس‌ها مسیر مشخصی را طی می‌کردند و هر جا که دوست داشتید می‌توانستید پیاده شوید، از بناها بازدید و عکس بگیرید و سپس به ایستگاه برگشته و منتظر اتوبوس بعدی بمانید تا به قسمت بعدی بروید. به طور میانگین هر ۱۵ دقیقه یک اتوبوس می‌آمد.

پارک سه بخش اصلی داشت که هر کدام حدود نیم ساعت برای بازدید زمان می‌برد، اما باید زمان انتظار برای اتوبوس‌ها را هم در نظر می‌گرفتیم.

پارک تاریخی سوخوتای - ایستگاه ها

پارک تاریخی سوخوتای - ایستگاه اول

پارک تاریخی سوخوتای - ایستگاه اول
پارک تاریخی سوخوتای - ایستگاه اول

پارک تاریخی سوخوتای - ایستگاه دوم

پارک تاریخی سوخوتای - ایستگاه دوم
پارک تاریخی سوخوتای - ایستگاه دوم

پارک تاریخی سوخوتای - ایستگاه سوم

پارک تاریخی سوخوتای - ایستگاه سوم
پارک تاریخی سوخوتای - ایستگاه سوم

پسر من عاشق پل است. وقتی سومین قسمت را هم دیدیم، پلی را که به یک جزیره کوچک روی دریاچه می‌رسید نشانمان داد. با اصرار او، قدم‌زنان زیر آفتاب و گرما به سمت پل رفتیم. در مسیر، با حس کنجکاوی بچگانه، میوه درخت کهنسالی را که شبیه لوبیاهای جنگلی بود به من نشان داد و پرسید: این چیه؟

خواستم بگویم خوردنی نیست، اما وقتی آن را از وسط نصف کردم، متوجه شدم همان تمر هندی دوست‌داشتنی خودمان است! تازه و رسیده. بچه‌ها خیلی از مزه تمر هندی خوششان آمد. مقداری از میوه‌ها را که می‌توانستیم تا قبل از رسیدن اتوبوس از روی زمین جمع کردیم و طی چند روز بعد با لذت خوردیم.

نهایتاً در کمتر از 3 ساعت گشتمان به پایان رسید. هنگام سوار شدن به ماشین، همسرم متوجه شد در حین گشت زنی، گواهینامه‌اش را گم کرده است. گواهی‌نامه برای سفر ما بسیار مهم بود و نمی‌توانستیم بی‌خیالش شویم. من و بچه‌ها در ماشین نشستیم و همسرم با دوچرخه دوباره وارد محوطه شد. به لطف خدا بعد از نیم ساعت برگشت؛ یک توریست فرانسوی گواهینامه را پیدا کرده بود و قصد داشت آن را به مسئول باجه بلیط‌فروشی تحویل دهد، اما وقتی همسرم را دید که دنبال چیزی بر روی زمین می‌گردد، او را صدا زد و خوشبختانه گواهی‌نامه به صاحبش بازگشت.

برای ناهار و شام به رستوران AJ Grill رفتیم. این رستوران غذای ایتالیایی سرو می‌کرد و تنها رستوران حلال نزدیک و با کیفیت شهر بود که فضای دلپذیری داشت و غذای خوبی ارائه می‌داد. برای سرگرم کردن بچه‌ها نیز اسباب‌بازی داشت.

بعد از صرف ناهار، به مقصد نهایی آن روز یعنی Wat Si Chum رفتیم؛ مجسمه بودای 15 متری که داخل دیواری محصور شده و سقف ندارد. بعد از عکاسی و قدم زدن در محوطه، برای استراحت به هتل برگشتیم

معبد عظیم  Wat Si Chum
معبد عظیم Wat Si Chum