روز چهارم: حرکت به سمت چیانگمای
طبق برنامه هر روز صبح زود بیدار شدیم و به سمت Lamphun راه افتادیم. در مسیر، متوجه یک بازار محلی شدیم و سری به آن زدیم. چنین بازارهایی در اکثر شهرها یافت میشوند و انواع مواد غذایی تازه در آنها عرضه میشود.
معبد Wat Phra That Haripunchai Woramahawihan در مسیر چیانگ مای
بعد از حدود ۳ ساعت رانندگی به معبد Wat Phra That Haripunchai Woramahawihan رسیدیم که قدمتش به قرن ۹ میلادی برمیگشت. این معبد زیبا با دو اژدهای سفید نگهبان در جلوی درب ورودی، توجه ما را جلب کرد. در فرهنگ تایلندی باور دارند که دیوها و اژدهاهایی که در جلوی در معبدها قرار دارند، از ورود شر و بدی به داخل معبد جلوگیری میکنند.
داخل معبد، فضای اصلی بزرگی به همراه چندین اتاقک با ابعاد و مجسمههای متنوع وجود داشت. حتی موزهای هم در آنجا بود که آثار قدیمی از جمله ابزارآلات و دستنوشتههای باستانی را در کمدهای شیشهای به نمایش گذاشته بود.
یکی از بخشهای جالب معبد، آداب و رسومی بود که به شکل خاصی اجرا میشد. در محوطه معبد بنایی بزرگ و ناقوسمانند قرار داشت که مقدس شمرده میشد. یک طناب بلند به بالای این ناقوس متصل بود که به وسیله آن، سطلی پر از آب بالا کشیده میشد. سپس با طناب دیگری سطل باز شده و آب بر روی بنا ریخته میشد. زائران با پرداخت مبلغی دلخواه، نیت کرده و با ملاقهای چوبی آب در سطل میریختند و دعا میکردند.
داخل معبد درخت گلی بزرگ و خاص با بوی خوشی دیده میشد که بعداً فهمیدیم درخت وودن اپل است. جالب بود که تعداد توریستها از زائران بیشتر بود و این نشاندهنده اهمیت تاریخی و گردشگری این مکان بود.
ناهار و تجربه رستوران محلی
برای ناهار به یک رستوران ساده رفتیم. کمی بعد از ساعت ۱ ظهر رسیده بودیم که متوجه شدیم غذای اصلی تمام شده و فقط یک پرس چیکن بریانی و کمی سوپ نودل باقی مانده است. پیرزن صاحب رستوران بسیار مهربان بود، اما انگلیسی بلد نبود. برای اینکه به من بفهماند چه غذایی دارد، مرا به آشپزخانه برد و بالای سر دیگ غذا نشان داد که فقط همین مقدار باقی مانده است. آن پرس چیکن بریانی، یکی از خوشمزهترین غذاهای سفرمان شد و با لبخند مهربان آن پیرزن، در ذهنمان به یادگار ماند.
حرکت به سمت چیانگمای و دیدن معبد Wat Phra Singh Woramahawihan
بعد از صرف ناهار، به سمت شهر Chiang Mai که حدود یک ساعت با آنجا فاصله داشت، به راه افتادیم. باقیمانده زمانمان را به بازدید از معبد Wat Phra Singh Woramahawihan اختصاص دادیم. این معبد بودایی مربوط به قرن چهاردهم است و مجسمههای بودای طلایی و مسی، نقاشیهای دیواری زیبا و نسخههای خطی باستانی را در خود جای داده است.
در محوطه وسیع این معبد، چندین معبد کوچک و بزرگ دیده میشد، یک صفحه بزرگ فلزی برای ایجاد صدای معبد وجود داشت، مجسمههای فراوان و درختان زیبا فضای معنوی و دلنشینی به آن بخشیده بودند.
تجربه اقامت در Loftstyle Townhouse
بعد از اتمام بازدید، به محل اقامتمان به نام Loftstyle Townhouse رفتیم. این خانه برای ما تجربهای کاملاً متفاوت بود و تا آخر سفر مدام با دیگر اقامتگاهها مقایسهاش میکردیم. به همین دلیل تصمیم گرفتم این تجربه را با شما به اشتراک بگذارم.
ما صاحب خانه را نه هنگام تحویل گرفتن اتاق و نه هنگام تحویل دادن ندیدیم. از طریق بوکینگ دات کام به ما پیام داده شده بود که کلید درب اتاق روی درب قرار دارد و درب ورودی باز است. همچنین تأکید شده بود که به هیچ عنوان حتی در شب، درب اصلی پایین که ورودی خانه است را قفل نکنیم.
فضای خانه دوبلکس بود؛ شامل دو اتاق خواب در طبقه بالا برای مسافران و هال و آشپزخانه در طبقه پایین. آپارتمانی تمیز و مدرن با امکانات کامل. در هال که درب ورودی به آن باز میشد، یک تلویزیون السیدی بزرگ، سیستم صوتی، وسایل ورزشی و کولر گازی وجود داشت. آشپزخانه کاملاً مجهز بود و هر وسیله برقی که برای یک آشپزخانه لازم است را داشت.
ویوی خانه هم بسیار زیبا و بکر بود. از اینجا بود که فهمیدیم تایلند کشوری امن و بدون دزد است.
از آنجا که تجهیزات آشپزخانه کامل بود، برای شام از مغازه Seven11 نزدیک خانه، نودل بستهای به قیمت ۱۰ بت تهیه کردیم. هر بسته اندازه دو بسته نودل معمولی ایرانی محتوا داشت. شام را به راحتی در منزل خوردیم و از فضای دلپذیر خانه لذت بردیم.
روز پنجم: پارک ملی Doi Inthanon
به سمت پارک جنگلی حفاظتشده Doi Inthanon National Park راه افتادیم. از آنجا که این جنگل حفاظتشده است، گونههای مختلف حیوانات در آن زندگی میکنند؛ از فیل و ببر گرفته تا میمونها و انواع پرندگان.
برای ما خیلی عجیب بود که با وجود گرمای این فصل، جنگلهای شمال تایلند رنگ و حالتی پاییزی داشتند. وقتی علت را پرسیدیم، متوجه شدیم که این فصل کمبارش است و به همین دلیل برگ درختان زرد شده و بعضی درختان حتی بیبرگ بودند.
بعد از حدود ۲ ساعت رانندگی به ورودی پارک رسیدیم. برای ورود به پارک، به همراه دختر ۶ سالهمان و دو بزرگسال بهعلاوه ورودی ماشین، جمعاً ۷۰۰ بت پرداختیم. البته واقعاً ارزشش را داشت، چون برنامه بازدید از این پارک آنقدر گسترده بود که تا غروب آفتاب طول کشید.
نکته جالب این بود که در نقاط مختلف جنگل روستاهای کوچکی وجود داشت که مردم در آنها به زندگی عادی خود مشغول بودند. بعضی از اهالی محصولات و میوههای دسترنج خود را کنار جاده به توریستها میفروختند و انصافاً قیمت میوهها بسیار مناسب بود.
جادههای داخل جنگل بسیار پیچدرپیچ و باریک بودند، شبیه جاده چالوس، و مسیرها به روستاهای دورافتاده ختم میشدند. به همین دلیل توصیه میشد که حتماً از راهنماها و نقشههای گردشگری جنگل استفاده کنید، چون گوگل مپ به تنهایی در این جنگل قابل اعتماد نبود.
مکانهای دیدنی پارک شامل چندین آبشار، دریاچه، معبد، مسیرهای کوهنوردی و پیادهروی با مناظر خاص، چشمههای آب گرم و موارد دیگر بود. ما از بین همه این مکانها سه آبشار بزرگ و معبد لتوس را انتخاب کردیم.
آبشار Wachirathan
یکی از آبشارهای دیدنی، آبشار Wachirathan بود که حدود ۸۰ متر ارتفاع دارد. هیچ عکس یا فیلمی نمیتواند عظمت و زیبایی این آبشار را به خوبی نشان دهد.
آبشار Sirithan
مسیر دسترسی به این آبشار مدتها بود که تعمیر نشده بود و تابلوی راهنما را کنار جاده گذاشته بودند. به همین دلیل توریستی آنجا دیده نمیشد. ما که عکسهای آبشار را روی نقشه گوگل دیده بودیم، تصمیم گرفتیم حتماً سری به آن بزنیم.
کل مسیر پوشیده از برگهای پاییزی بود و حس خاصی داشت. سکوی بازدید مخصوص آبشار که فاصله زیادی با آبشار داشت، پوسیده و خطرناک بود. بعد از سکو، مسیر به سمت پایین لغزنده و گلآلود بود و تا حدی که دیگر نتوانستیم تا پای آبشار برویم. با این حال، زیبایی و ابهت آبشار حتی از همان فاصله هم کاملاً ما را مجذوب خود کرد.
بازارچه محلی
بعد از دیدن آبشار دوم، به بازارچهی کوچک کنار جاده رفتیم که نزدیک یکی از ایستگاههای راهنمای توریستها بود. این بازارچه مکان خوبی برای خرید و استراحت بود.
توتفرنگیهایی که آنجا فروخته میشد از همه جا ارزانتر و بسیار خوشمزه و با کیفیت بودند. طعم توتفرنگیهای منطقه دوی اینتانون به خاطر آب و هوای خنک و خاک مناسب، خاص و بینظیر است. ما از این فرصت استفاده کردیم و مقداری توتفرنگی تازه خریدیم تا در طول سفر از طعم شیرین و تازه آنها لذت ببریم.
معبد Grand Pagoda Nabhapolbhumisiri
مقصد بعدی معبد Grand Pagoda Nabhapolbhumisiri بود. برای رسیدن به آن باید ماشین را در پارکینگ پارک میکردیم و سپس با کامیونهای مخصوص پارک به سمت معبد میرفتیم. نفری ۲۰۰ بت برای ورود پرداخت کردیم.
دو معبد مدرن در اینجا قرار داشت که هر کدام به شکل گل نیلوفر طراحی شده بودند. این طراحی برگرفته از داستان معجزه بودا است؛ وقتی بودا اولین بار هفت قدم برداشت، زیر هر قدمش یک گل نیلوفر سبز شد. این دو معبد روی دو تپه نزدیک به هم قرار داشتند و برای رسیدن به هر کدام باید از دو پلهبرقی جداگانه استفاده میکردیم.
معبدها در ارتفاعات جنگل واقع شده بودند و هوا بسیار خنک بود. در شهر و پایین جنگل دما حدود ۳۵ درجه بود اما در اینجا به حدود ۲۰ درجه میرسید. سقف و دیوارهای داخلی معابد با تصاویر داستان زندگی بودا به روش کاشیکاری تزیین شده بود.
محیط اطراف معابد بسیار زیباتر از خود معابد بود؛ همه جا پر از گل با طرحها و رنگهای متنوع. هوای مطبوع و مناظر جنگلی هر لحظه روح را تازه میکرد.
آبشار Mae Ya
آخرین مقصد ما آبشار Mae Ya بود که در قسمت پایینی جنگل قرار داشت و به همین دلیل هوا گرمتر بود. خوشبختانه نزدیک غروب به این آبشار رسیدیم و گرمای هوا و تابش خورشید قابل تحمل بود. حدود بیست دقیقه پیادهروی کردیم تا به آبشار رسیدیم.
آبشار Mae Ya از دو آبشار قبلی بسیار بزرگتر و باشکوهتر بود و ارتفاع آن حدود ۲۸۰ متر است!
پایان روز پنجم
بعد از دیدن آبشار Mae Ya، خسته ولی سرشار از انرژی به سمت شهر برگشتیم. روز پنجم سفرمان را با صرف همبرگر خوشمزه در یک رستوران آرام به پایان رساندیم.
روز ششم: معبدگردی در چیانگمای
امروز روز معبدگردی در چیانگمای بود؛ شهری که معبدهای زیبا و محبوبی برای توریستها دارد و ما هم فرصت دیدن این مکانهای چشمنواز را از دست ندادیم.
معبد Wat Chedi Luang Varaviharn
در این معبد بخشی وجود داشت که ورود خانمها، حتی دختر کوچک من، در آن ممنوع بود. همچنین بنای نیمهفروریختهای از قرن پانزدهم میلادی در این معبد دیده میشود. این معبد در منطقهای پرتوریست و پرجنبوجوش شهر قرار دارد و اطرافش پر است از هتلها، رستورانها و فضاهای زیبایی که به دلیل حضور گردشگران بسیار جذاب شده است.
معبد Wat Chiang Man
این معبد قدمتی به قرن سیزدهم میلادی دارد و اطراف آن با مجسمههای فیل تزیین شده است. یکی از بخشهای معبد که در آن بسته بود، وسط یک حوض آب با ارتفاع زیاد قرار داشت و برای ورود به آن باید از پلی به شکل اژدها عبور میکردیم. این معبد نیز در مرکز شهر واقع شده است.
معبد Wat Phra That Doi Suthep
این معبد در کوهستان و میان جنگلها واقع شده است. پس از رانندگی در جادههای پر پیچ و خم، به پارکینگ معبد رسیدیم که اطراف آن بازارچهای از صنایع دستی و سوغاتیفروشیها قرار داشت. برای رسیدن به معبد که روی تپهای قرار گرفته بود، باید حدود ۱۰۰ پله را طی میکردیم؛ این پلهها به شکل اژدها طراحی شده بودند. معبد طلایی رنگ، کوچک و بسیار زیبا بود و البته پر از توریستهای اروپایی و ژاپنی.
معبد Wat Phrathat Doi Kham
آخرین معبدی که در آن روز بازدید کردیم، این معبد بود. معبد بر فراز یک کوه جنگلی واقع شده و با کندهکاریهای طلایی زیبا مزین شده است. یک مجسمه بودای نشسته ۱۷ متری در آن وجود دارد که بسیار چشمگیر است. پشت معبد، مسیری پلهای با تزئینات اژدها قرار داشت، اما این مسیر به جایی نمیرسید. این معبد برای زائران تایلندی اهمیت زیادی دارد و هدایای فراوانی، بهخصوص گل، به آن اهدا شده بود. همچنین از اینجا نمای کاملی به شهر داشتیم.
بازار شبانه چیانگمای
بعد از گشت و گذار در معابد، به فودکورتی که در محوطه دانشگاه چیانگمای قرار داشت رفتیم. فضای بسیار جالب و پرنشاطی داشت و بیشتر افراد حاضر، دانشجو بودند. پس از صرف غذا، به خانه برگشتیم تا کمی استراحت کنیم و برای شب آماده شویم، چون قصد داشتیم به بازار شبانه چیانگمای برویم.
باید بگویم طبق تجربه ما، خرید سوغاتی در چیانگمای و چیانگرای از سایر نقاط تایلند بهتر بود. تنوع محصولات بسیار زیاد و قیمتها مناسب و قابل چانهزنی بود. متأسفانه ابتدا به ما گفته شده بود که بانکوک بهترین قیمتها را دارد، اما در پایان سفر و روز آخر، متوجه شدیم این اطلاعات اشتباه بوده است. در واقع، در بانکوک قیمتها بسیار بالاتر بود و بسیاری از کالاها را گرانتر خریدیم!
بازار شبانه چیانگمای را حتماً پیشنهاد میکنم. یکی از جذابیتهای این بازارها رقصهای سنتی تایلندی با لباسهای محلی است که به صورت رایگان اجرا میشود تا گردشگران را جذب کند. دیدن این اجراها تجربهای بسیار جالب و متفاوت است.