روز هفتم – ادامه سفر تایلند در مسیر چیانگ رای
صبح زود خانه محبوبم را به قصد چیانگ رای ترک کردیم. مسیر بین چیانگ مای تا چیانگ رای حدود سه ساعت طول میکشید. در راه، به چشمههای آب گرم جالبی برخوردیم که بعضیشان فقط چشمهای ساده نبودند؛ آب با فشار از دل زمین به هوا پرتاب میشد و فوارهای از بخار و گرما را در فضا پخش میکرد. ارتفاع این فوارهها گاهی به پنج متر هم میرسید و فواصل پاشش آنها بین دو تا پنج دقیقه متغیر بود.
کنار چشمهها بازارچههای سنتی بهپا شده بود. پیرزنی با سبدی در دست، تخممرغهایی را که در آب داغ چشمه آبپز شده بودند، میفروخت. عطر تخممرغهای تازه با بوی گوگرد ترکیب شده بود و تجربهای خاص را رقم میزد. در امتداد جاده، بساط فروش فلفل قرمز، میوههای گرمسیری و سوغاتیهای محلی به چشم میخورد. همه چیز حالوهوای یک توقف دلچسب بین راه را داشت.
معبد مدرن Wat Rong Khun
مقصد اصلی ما معبد مدرن و باشکوه Wat Rong Khun بود؛ معبدی کاملاً سفید که چشم هر بینندهای را خیره میکرد. ورودی معبد پلی بود که انگار از روی جهنم عبور میکرد. نمایشی از جهنم و مجسمههای ترسناک شیاطین، فضای خاص و متفاوتی به آن داده بود.
دیدن این معبد حدود یک ساعت زمان میبرد و در کنار آن دو موزه نقاشیهای معاصر نیز قرار داشت. محوطه بزرگ و زیبای معبد پر از گردشگرانی بود که از همه جای دنیا آمده بودند. برخلاف معبدهای رایج شهر چیانگ مای، این معبد ورودی داشت و قیمت بلیط نفری ۱۰۰ بت بود. به همین دلیل، خیلی شلوغ بود و باید برای بازدید کمی صبور بودیم.
تجربهای متفاوت در مسجد چیانگ رای
بعد از بازدید معبد، برای ناهار به رستورانی رفتیم که درست کنار مسجد اصلی شهر چیانگ رای قرار داشت. مسئول رستوران، خانمی مهربان بود که همراه پیرزنی مشغول آماده کردن افطار برای مسجد بودند.
وقتی ناهارمان را خوردیم و از جلوی مسجد رد میشدیم، فضای خاص آن توجه ما را جلب کرد. میزها را مرتب و آماده افطار چیده بودند، اما هنوز غذایی روی میز نبود.
پس از ناهار به هتل برگشتیم تا کمی استراحت کنیم. برنامه شب ما گشت در بازار شبانه چیانگ رای بود. بازار کوچک و خلوت بود و نیم ساعت بیشتر طول نکشید که آن را بگردیم.
چون برنامه خاصی نداشتیم، به درخواست همسرم به سمت همان مسجدی که برای ناهار رفته بودیم رفتیم. فاصله بازار تا مسجد حدود پنج دقیقه بود. ما تقریباً یک ساعت پس از آغاز افطار رسیدیم و تازه به یادمان آمد که آن شب، شب قدر بود. مسلمانان مشغول افطار بودند و وقتی وارد مسجد شدیم، با روی باز و مهربانی از ما استقبال کردند. کنار میزی نشستیم و برایمان چای ماسالا، میوه و شیرینی آوردند؛ لحظهای گرم و به یادماندنی در میانه سفر تایلند.
افطار و مراسم شب قدر در چیانگ رای
از آنجایی که آن شب، شب قدر بود، پس از افطار، مراسم پذیرایی دیگری ساعت ۹ شب برگزار شد. از ما دعوت کردند که برای شام بمانیم. داوطلبانی از خانههای خود مواد غذایی مختلفی آورده بودند تا از روزهداران پذیرایی کنند. هر گروه، میز مخصوص به خود داشت و این میزهای پذیرایی در اطراف میزهای افطارکنندگان چیده شده بود. هر کس میتوانست هر غذایی که دوست داشت بردارد و بخورد.
فضا بسیار صمیمی و دلپذیر بود و ما از دیدن فرهنگ و تفاوت سنتهایشان لذت بردیم. شام پس از نماز عشاء سرو شد. نکته جالبی که فهمیدم این بود که اهل سنت در نمازشان قنوت نداشتند.
مراسم تا ساعت ۱۱ شب ادامه داشت و پس از آن، مسجد تقریباً خالی شد و دیگر مراسمی برگزار نشد؛ نه دعایی و نه نمازی. به طور استثنا، آن شب مسجد تا صبح باز بود.
یک تجربه فرهنگی به یادماندنی
تجربه حضور در آن مسجد آنقدر جذاب و دلنشین بود که تا روز عید فطر، هر روز در هر شهری که بودیم، رفتن به مسجد را از برنامههای روزانهمان حذف نکردیم. گفتوگو با مردم یک کشور دیگر و تجربه فرهنگ و آداب و رسومشان از نزدیک، یکی از جذابترین و تکرار نشدنیترین بخشهای سفرنامه تایلند است که هر بار حس تازهای به ما میبخشد.
روز هشتم – بازدید از آبشار Khun Korn و معابد معروف چیانگ رای در سفر تایلند
اولین برنامه امروز، بازدید از آبشار Khun Korn در منطقه جنگلی Khun Korn Forest Park بود. مسیر رسیدن به آبشار حدود نیم ساعت طول کشید و از میان جنگلهای انبوه موز و بامبو میگذشت. راه پرپیچوخم اما بسیار زیبا و چشمنواز بود؛ سایهروشن درختان، صدای پرندگان و خنکای هوای صبحگاهی، مسیر را لذتبخشتر میکرد.
وقتی به آبشار رسیدیم، صدای ریزش آب از دور شنیده میشد و لحظهبهلحظه به آن نزدیکتر میشدیم. آبشار با ارتفاعی حدود ۷۰ متر، نمایی باشکوه داشت. جریان آب قوی و زلال بود و منظره آن، میان دیوارههای سبزپوش کوهستان، بسیار تماشایی به نظر میرسید.
معبد Wat Huay Pla Kang و مجسمه Guan Yin
بعد از دو ساعت گشتوگذار در آبشار، راهی مقصد بعدی شدیم: معبد Wat Huay Pla Kang و مجسمه باشکوه Guan Yin. این معبد با ساختاری کاملاً چینی و معماری چشمنواز، شامل ۱۲ طبقه است که در هر طبقه، مجسمههای چوبی مقدس با اندازهها و ابعاد مختلفی به نمایش گذاشته شدهاند.
پلههای معبد را یکییکی بالا رفتیم و هر طبقه چشماندازی متفاوت و آرامشبخش داشت. مجسمههای حکاکیشده با دقت و ظرافت خاص، حس احترام و معنویت را در فضا جاری میکردند.
ساختمان معبد چینی فاصله کمی با مجسمه عظیم الهه رحمت (Guan Yin) داشت. هر دو بنا روی تپههایی مشرف به شهر ساخته شده بودند و تنها چند دقیقه با یکدیگر فاصله داشتند. برای راحتی گردشگران، اتوبوسهای برقی رایگان بین این دو نقطه در رفتوآمد بودند و توریستها را از یک تپه به تپهی کناری منتقل میکردند.
مجسمه الهه رحمت با ارتفاعی حدود ۸۰ متر، یکی از بزرگترین مجسمههای این نوع در سفر تایلند است. بخش پایینی مجسمه توخالی بود و بازدیدکنندگان میتوانستند با پرداخت مبلغی، با آسانسور به قسمت بالای آن بروند و از منظرهای بینظیر بهرهمند شوند.
در مقابل این مجسمه باشکوه، پلههایی قرار داشت که با دو اژدهای سفید عظیم در دو طرف تزیین شده بودند. این پلهها، علاوه بر کارکرد اصلیشان، خود بهتنهایی یکی از دیدنیترین بخشهای مجموعه بودند. از آنجا که معبد و مجسمه روی تپه قرار داشتند، منظرهی شهر چیانگرای در پایین دست، دیدنی و آرامشبخش بود.
روستای گردندرازها
مقصد بعدی ما، بازدید از روستای گردندرازها بود؛ جایی که زنان آن در گذشته با انداختن حلقههای فلزی به دور گردن خود، نهتنها از سنتهای قبیلهای پیروی میکردند، بلکه اعتقاد داشتند این حلقهها آنها را از حمله ببرها محافظت میکند. این رسم با گذر زمان باعث بلندتر دیده شدن گردن زنان میشد، چرا که حلقهها بهتدریج و در طول سالها اضافه میشدند.
امروزه گرچه دیگر خطری از جانب ببرها وجود ندارد، اما این سنت همچنان برای جذب گردشگر ادامه یافته است. با این حال، وقتی فهمیدیم ورودی بازدید برای هر نفر ۳۰۰ بت است و امتیاز بازدیدکنندگان تنها ۳.۵ از ۵ بود، تصمیم گرفتیم از دیدن این روستا صرفنظر کنیم.
پایان روز هشتم
باقی مانده روز را به گشتوگذار در یک بازارچه محلی گذراندیم و پس از آن، مثل شبهای گذشته، در برنامه افطار مسجد شرکت کردیم؛ تجربهای گرم و صمیمی که به بخشی جداییناپذیر از سفرمان تبدیل شده بود.